گفته بودی
گفته بودی که بعد سربازیم … / گفته بودی به پام می مانی
قاصدک باز دست پر برگشت / گفت این روزها پریشانی ..گفت این روزها دلت خوش نیست / به من و شعرهای دیروزم
گفت درگیر شاملو شدی و / تازگی ها فروغ می خوانیماه بانوی من ! خدا نکند / بروی و مرا برنجانی
با تنش های رفتنت نکند / تن این ارگ را بلرزانی ؟؟نیمه شب های پادگان گاهی / به سرم میزند فرار کنم ..
به سرم میزند فرار کنم … / به سرم میزند … نمیدانی !